همش ابرانکه میبارن
من از بارون چه بیزارم
چرا روزایه بارونی
واسم بویه تورو دارن
غم و ماتم رو تکرارن
رو قلبم دست میزارن
همه با خاطرات تو
یه وجه مشترک دارن
حالا که زیره بارونم
چشام خیس و پریشونن
اگه حال خوشی باشه
به سیگاره که مدیونم
چقد گفتم دوست دارم
نزار تنها منو با غم
به رفتن هی نزن دامن
عجب روزایه دلگیری
داری از پیش من میری
میمیرم وقتی میبینم
داری دستاشو میگیری
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.