آمادهٔ سفر
انبان پُر ز خشم و خطر بر دوش
میرفت
اما
چشمان ما چو آینهها خیره مانده بود
در لحظههای بدرود
حتیٰ
آبی به روی آینههامان نریختیم
رسم سفر همیشه نه این بود
آمادهٔ سفر
انبان پُر ز خشم و خطر بر دوش
میرفت
اما
چشمان ما چو آینهها خیره مانده بود
در لحظههای بدرود
حتیٰ
آبی به روی آینههامان نریختیم
رسم سفر همیشه نه این بود
دسته بندی ها قیصر امین پور
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.