کارلوس، آرام بگیر
عشق همین است که می‌بینی:
امروز بوسه، فردا بی‌بوسه
پس فردا، یکشنبه است و
هیچ کس نمی‌داند حکایت دوشنبه چیست.
نه جان سختی ثمری دارد، نه خودکشی.
اما خود را نکُش، خود را نکُش.
تمام و کمال، خود را نگهدار برای عروسی
گیرم کسی نداند آیا و کی خواهد بود.پسرم کارلوس

عشقِ در تاریکی، نه، عشقِ در روشنای روز
همیشه اندوهبار است
اما این را به هیچکس نگو
که نه می‌داند
و نه خواهد دانست