چرا دوستتان دارم، آقا؟
چرا که باد می‌گذرد
و علف
سر از پا نمی‌شناسد
باد به علف نمی‌گوید
چرا؟
چرا که می‌داند
و تو نمی‌دانی
و ما نمی‌دانیم
همین دانش
برای ما کافی است.

رعد هرگز از چشم نمی‌پرسد
چرا بسته می‌شود
هنگام رعد
چرا که می‌داند چشم سخن نمی‌گوید
و اگر بگوید هم منطقی نهفته نیست
در گفتارش
و منطق شیوه آدمیان است

طلوع آفتاب آقا پاسخ مرا کامل می‌کند
چرا که طلوع آفتاب است و من می‌بینم
بنابراین پس
دوستتان دارم