معلم می‌پرسد 
بچه‌ها؟
ناپلئون بناپارت کی به دنیا آمد؟ 

بچه‌ها می‌گویند، هزار سال پیش 
بچه‌ها می‌گویند، صد سال پیش 
بچه‌ها می‌گویند، سال پیش 
کسی نمی‌داند. 

معلم می‌پرسد 
بچه‌ها؟ 
ناپلئون بناپارت چه کار کرد؟ 

بچه‌ها می‌گویند، جنگی را برد 
بچه‌ها می‌گویند، جنگی را باخت 
کسی نمی‌داند. 

فرانتیسک می‌گوید: 
قصاب ما یه سگ داشت 
به اسم ناپلئون. 
قصاب عادت داشت کتکش می‌زد و سگ 
پارسال از گرسنگی مرد. 

و حالا تمام بچه‌ها دلشان می‌سوزد 
برای ناپلئون.